جایگاه اخلاق در روابط بین‌الملل از دیدگاه سازه‌انگاری و اسلامی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

گروه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان

10.22080/jpir.2025.30112.1462

چکیده

انسان فطرتاً حیوان اخلاق‌مدار است؛ با توجه به اخلاق‌مدار بودن انسان می‌توان گفت که اخلاق در تمام لایه‌های زندگی‌اش حضور دارد و تحت هیچ شرایط انسان را نمی‌شود منهای اخلاق تصور کرد. یافته این پژوهش نشان می‌دهد که سازه‌انگاری به بعد مادی و معنوی پرداخته و با ایده‌ها، هنجارها و قواعد می‌توان مشکل بشر را حل کرد و به صلح مردم‌سالار رسید. این در حالیست که خلاء‌های عمیق در درون نظریه سازه‌انگاری وجود دارد، همانندی معنویتگرایی، دینمداری، عالمغیب و متافزیک که به آن‌ها توجه نکرده است و اصل‌های اخلاق، عدالت، انصاف، استقلال، وفای به عهد و همزیستی مسالمت‌آمیز را نادیده گرفته است. بدون شک هر مکتب و یا نظریه‌ای می‎خواهد به همه‌ای نیازهای انسان پاسخ بدهد، اصل‌های هم‌چون دینداری، عالمغیب، معنویتگرایی، متافزیک، اخلاق، عدالت، انصاف، استقلال، وفای به عهد و همزیستی مسالمت‌آمیز را مدنظر نداشته باشد و در آن صورت ادعای کامل‌بودنش معنا ندارد. مکتب اسلام در سطوح فردی، اجتماعی و جهانی به اصل‌های مذکور توجه بنیادی نموده و این مکتب به دو بعد مادی و معنوی انسان پرداخته و اصل‌های بنیادی را در آن دو ساحت تجویز نموده است. این تحقیق با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی انجام شدهاست؛ سوال اصلی پژوهش این است که جایگاه اخلاق در روابط بین الملل از نگاه اسلام و مکتب سازه‌انگاری چگونه ‌است و فرضیه پژوهش این است که نظریه سازه‌انگاری دارای خلاءهای بنیادی در عرصه اخلاقی و معنوی در روابط بین الملل است که اسلام می‌تواند آن را پرُ نماید و این نکته بیانگر نقاط قوت و ظرفیت مکتب اسلام است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات