نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
نفوذ سیاسی و اقتصادی اتّحادیهی اُروپا و ایالات متحدهی آمریکا در مسائل جهانی، عملاً آنها را در زمرهی مهمترین بازیگران نظام بینالملل قرار داده است، به گونهای که شناخت کامل بسیاری از جریانات و فرآیندهای حاکم بر روابط بین-الملل در سطوح مختلف سیاسی و اقتصادی بدون توجّه به نقش و تأثیر آنها امکانپذیر نیست. همچنین این دو بازیگر به عنوان بزرگترین قطب اقتصادی دنیا با بیشترین روابط تجاری دوجانبه و نیز بالاترین رقم سرمایهگذاری بین یکدیگر شناخته میشوند و همواره در تلاشاند تا مسائل و جریانات مهم جهانی را مطابق با منافع و علائق خود هدایت نمایند. از سوی دیگر، ظهور چین و نفوذ فزایندهی آن در عرصهی جهانی، همواره یکی از مسائلی بوده که اتّحادیهی اُروپا و ایالات متحدهی آمریکا به آن توجه ویژهای داشتهاند. همانگونه که انقلاب کمونیستی چین، دولتی مارکسیستی را جایگزین حکومتی ناسیونالیستی کرد، اصلاحات اقتصادی «شیائوپینگ» باعث ایجاد تغییر موازنهی قدرت در اقتصاد جهانی شد. با توجّه به موارد فوق، این مقاله درصدد است تا به این پرسش بپردازد که روابط اقتصادی اُروپا و آمریکا در قبال چین چگونه و تحت تأثیر چه متغیرهایی بوده است؟ بدین منظور در این مقاله با بررسی دقیق روابط اقتصادی میان این سه بازیگر مهم بینالمللی به این نتیجه دست یافتهایم که علیرغم تمامی تفاوتها در زمینههای تاریخی و سطح توسعهی سیستم سیاسی-اقتصادی و همچنین اختلافات و مقاومتهای چین در برابر اُروپا و آمریکا در ابعاد گوناگون، اُروپا و چین طرفین را تهدیدی جدّی نمیدانند و شاهد تضاد استراتژیک عمیق و حادی نیز میان واشنگتن و پکن نیستیم.
کلیدواژهها