نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کاندید دریافت درجه دکتری روابط بین الملل از دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان
2 عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان
3 عضو هیئت علمی گروه روابط بین الملل، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان
چکیده
گرایش بهسوی منطقهگرایی سبب شده است تا آوردگاه راهبردی اوراسیایمرکزی بهعنوان یکی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیکِ جهان، بنا به موقعیت امنیتی، راهبردی و اقتصادیِ ویژهای که احراز نموده است بیش از پیش در کانون توجه روسیه، ایالاتمتحده و دیگر قدرتهای منطقهای و جهانی قرار گیرد. در این میان مسکو که در سودای احیای جایگاه ابرقدرتی خود است طی سالیان اخیر با تکیه بر ذهنیت تاریخی، دکترین خارجِ نزدیک، رویکرد نواوراسیاگرایی و همچنین گفتمان ژئوپلیتیکِ منفعتبنیان در عرصۀ سیاستخارجی کوشیده است تا راهبرد امنیتی خود را از راهبردی جهانی با رویکردی مضیق به راهبردی منطقهای با رویکردی موسع تبدیل نموده و از این رهگذر راهبرد توازنقوا را بهعنوان الگویِ رفتاری خود برای مواجهه با یکجانبهگرایی واشنگتن در پیش گیرد. نوشتار حاضر با استفاده از مؤلفههای تئوریکِ مُستتر در تئوری توازنقوا و همچنین بهرهگیری از روش پژوهش کیفی و ابزار مطالعات اَسنادی، کوشیده است تا به این پرسش پاسخ دهد که در چارچوب راهبرد موازنۀقوا، روسیه چه تمهیداتی را برای مقابله با اقدامات یکجانبۀ ایالاتمتحده در حوزۀ راهبردی اوراسیای مرکزی در پیش گرفته است؟ فرضیهای که در مقابل پرسش مزبور قابل طرح میباشد ناظر بر آن است که مقامات کرملین از طریق تولید نظامهای معنایی، شیوۀ تفسیر مادی و بازچینش مستمر فهرست دوستان/دشمنان کوشیدهاند تا با تلقی واشنگتن بهعنوان کنشگری چالشگر، مهار این بازیگر فرامجموعهای را با هدف تحدیدِ نفوذ، قبض ژئوپلیتیک و کاهش وزن راهبردی در قالب راهبردهای نظامی، اقتصادی و همچنین سیاسی و امنیتی (بحران اوکراین) در پیش گیرند.
کلیدواژهها