نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه گیلان
2 گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
3 دانشجوی مطالعات منطقهای-مطالعات خاورمیانه دانشگاه تهران
چکیده
با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، بحران افغانستان که از سال 2001 بر سیاست خارجی واشنگتن سایه افکنده است، وارد مرحله جدیدی شد. نکته قابل توجه در این مرحله پذیرش رسمی طالبان به عنوان واقعیتی سیاسی و میدانی در عرصه قدرت در افغانستان است که آمریکا را در مدار رویکرد صلح با طالبان و به دنبال آن پایان دادن به جنگ در افغانستان قرار داده است. هدف اصلی در مقاله حاضر بررسی سیاست خارجی آمریکا در صلح با گروه طالبان است. بر این اساس با بهرهگیری از روش توصیفی – تحلیلی و منابع کتابخانهای، این سوال اصلی را مطرح میکند که سیاست خارجی ترامپ در صلح با گروه طالبان چگونه تبیین میشود و مهمترین عوامل موثر بر آن چیست؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که ترامپ در انعقاد توافق صلح با طالبان از رویکرد نوانزواگرایی بهره برد که نوعی بینالمللگرایی گزینشی است و یک سیاست خارجی منفعتمحور را ارائه میدهد. در این چارچوب آمریکا در دوره ترامپ سعی کرد با کمترین هزینه ممکن در افغانستان حضور داشته باشد و بحران در این کشور را مدیریت کند. مهمترین عوامل موثر بر صلح آمریکا و طالبان نیز در دو سطح تغییرات سیاستهای آمریکا و وضعیت میدانی و سیاستهای دولت افغانستان قابل بررسی است.
کلیدواژهها
موضوعات