نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 علوم سیاسی، دانشکده حقوق و الهیات، دانشگاه شهید باهنر کرمان

2 لوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه تهران

10.22080/jpir.2020.2738

چکیده

ژئوپلیتیک حساس، امنیت متزلزل، ثبات شکننده و جنگ های پایان ناپذیر را باید خصلت همیشگی و موجود در منطقة خاورمیانه قلمداد نمود. گذشته از حضور بعضاً مخرب قدرت های فرامنطقه ای در این منطقه، به این مسألة مهم باید اذعان داشت که قدرت­های منطقه­ای همواره خود بسترساز بحران­های متعدد بوده­اند. جمهوری ترکیه از زمان قوام و زعامت حزب عدالت و توسعه همواره داعیه دار اسلام سکولار و منادی رهبری بر جهان اسلام از یک سو و ایفای نقش ژاندارمی منطقه از سوی دیگر بوده است. این مسألة پس از جنبش­های منتهی به بیداری اسلامی در اوان سال­های 2010 به بعد رنگ و بوی وسیع­تری به خود یافته است. در این مقاله، نویسندگان با بهره گیری از نظریة چالش­های ژئوپلیتیکی و نیز استفاده از روش جامعه شناسی تاریخی (روش تحقیق) درصدد ارائة پاسخی متقن بدین سؤال اند که اصولاً ماهیت چالش های ژئوپلیتیکی ترکیه با همسایگان (شیعه نشین) به چه دلایلی بوده است؟ فرضیة تحقیق بر این مبناست که چالش­های ترکیه با کشورهای شیعه نشین منطقه ریشه در تحولات خاورمیانه، مسالة آب و بحران­های زیست محیطی، مسائل ارضی و قومیتی و حمایت از گروه تکفیری- تروریستی داعش دارد. یافته­های پژوهش حاکی از این مسأله است که در سیاست های پراگماتیستی حزب عدالت و توسعه در خلال سال­های پس از بهار عربی به ایجاد چهار ضلعی بحران در منطقه منتهی گردیده است که بازخورد آن میلیتاریزه شدن منطقه، شکاف­های قومیتی وسیع، توسعة فعالیت­های گروه­های بنیادگرای رادیکال و گسست سیاسی با شیعیان بوده است.

کلیدواژه‌ها